loading...

آئین مستان

متن روضه شهادت حضرت زهرا,متن روضه,شهادت حضرت زهرا,روضه شهادت حضرت زهرا,حضرت زهرا,روضه حضرت زهرا,متن روضه فاطمیه,روضه فاطمیه,فاطمیه,مداحی فاطمیه,متن مداحی فاطمیه,متن مداحی همراه با صوت,متن روضه فاطمیه

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
مقتل امام حسن عسکری علیه‌السّلام ‌ 7 2236 aboozar
مقتل امام رضا علیه‌السّلام 9 1758 aboozar
مقتل امام حسن مجتبی علیه‌السّلام 9 1294 aboozar
اهانت مرد شامی به امام حسن مجتبی (ع) 0 697 aboozar
مواعظ مهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) در ساعات پایانی عمر 0 635 aboozar
متن مقتل ---- زیارت جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین 0 609 aboozar
عسکری صحیح است یا عسگری؟ 0 3495 aboozar
متن مقتل حضرت رقیه (س) 1 6712 aboozar
خطبه زین العابدین (علیه السلام) در کوفه 0 2845 aboozar
متن مقتل امام سجاد (علیه السلام) 3 3825 aboozar
حاج محمدباقر منصوری مداح اهل بیت (ع) درگذشت. 0 3241 aboozar
نیازها و بایدهای هیئت داری در کلام رهبری 10 3569 aboozar
کلاس مداحی حاج میثم مطیعی برای نوجوانان 0 4141 aboozar
احادیث درمورد ایام عزاداری 1 3679 aboozar
متن مقتل معتبر حضرت زهرا (س) 9 7266 aboozar
چرا نام پدر میثم مطیعی در لیست ترور منافقین قرار گرفت؟ 0 4953 aboozar
حاج غلامرضا سازگار:دوست دارم درحال ذکر اباعبدالله الحسین(ع) از دنیا بروم 0 5894 aboozar
توصیه خواندنی امام حسن عسکری (علیه السلام) به شیعیان 0 4373 aboozar
کتاب مقتلی که دکتر میثم مطیعی در حال ترجمه آن است 0 5540 aboozar
دعای پایان ماه صفر 0 4182 aboozar
خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 22811 زمان : نظرات (0)

 

الا مادر به قربون جمالت

رخ چون بدر و ابروی هلالت

شنیدم کام عطشان جان سپردی

گل ام البنین شیرم حلالت

شنیدم دستهایت را بریدند

شنیدم چشم نازت را دریدند

چوطفلان این سخنها را شنیدن

همه از هم خجالت میکشیدند

مسلمانان حسین مادر نداره

غریب است و کسی بر سر نداره

زجور ساربان بی مروت

دگر انگشت و انگشتر نداره

گل احساس را از من مگیرید

شمیم یاس را از من نگیرید

همه دار و ندارم را بگیرید

فقط عباس را از من مگیرید

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 4945 زمان : نظرات (0)

 

بانو سلام میکنم اینجا خوش آمدی

از خاک سمت عالم بالا خوش آمدی

ای تشنه ی بهشت به دریا خوش آمدی

من زینبم به خانه ی مولا خوش آمدی

پیداست در نگات که با نیت آمدی

اینجا به نیت کمک و خدمت آمدی

باغ بهشت باغچه ای در سرای ماست

جای گلیم عرش خدا زیر پای ماست

رزق تمام خلق فقط از دعای ماست

خلق تمام عالم و آدم برای ماست

این خانه ی بهشتی زهرا و حیدر است

اینجا محل وحی شدن بر پیمبر است

این خانه را به غیر صفا پر نمی کند

دل را به غیر عشق خدا پر نمی کند

سجاده را به غیر دعا پر نمی کند

هر کس که جای فاطمه را پر نمی کند

ام البنین از بعد مادرم پدر خاک بوتراب

کرده تو را به همسری خویش انتخاب

گفته پدر که روی به سوی خدا کنیم

ما مثل مادر، اهل زمین را دعا کنیم

با اسم فاطمه همه رفع بلا کنیم

زین پس تو را به واژه ی مادر صدا کنیم

تو آمدی که فاطمه را یاوری کنیم

در حق ما شکسته دلان مادری کنی

ام البنین قطعا شنیده ای که پر مادرم شکست

شاخه به شاخه برگ و بر مادرم شکست

ام البنین در کنده شد و پر مادرم شکست

از ظلم و کینه ها کمر مادرم شکست

از آن به بعد بود سرش درد می گرفت

می خواست پا شود کمرش درد می گرفت

اما نترس دیگر شعله به این در نمیزنند

دیگر به خانه سر زده ها سر نمیزنند

سیلی به روی فاطمه دیگر نمیزنند

هرگز تو را مقابل حیدر نمیزنند

اینجا که آمدی به همه نور عین باش

فکر مرا نکن تو به فکر حسین باش

حسین ای تشنه لب حسین حسین

حسین عشق زینب حسین حسین

حسین ای بی کفن حسین حسین

حسین عریان بدن حسین حسین

در آن شبی که بار سفر بست مادرم

من را صدا زد و نفسی گفت: دخترم

جان تو و حسین گل سرخ بی سرم

من مانده بودم و غم و درد برادرم

از آن به بعد مادر این سر جدا شدم

کم کم فراهم سفر کربلا شدم

کربلا کربلا کربلا

حرف کربلا شد، زینب دید همه چیز آماده است، الان وقتشه، حرف از کسی شد

آن که به ما یار میشود

در این مسیر مونس و غمخوار میشود

در کربلا هر آینه کررار میشود

می آید و به لشگر علمدار میشود

ام البنین تو آمدی که ماه شب تار ما شوی

مادر برای میر و علمدار ما شوی

حتما به او بگو غم این نور عین را

از داغ مادرم همه دم شور و شین را

غم های مانده بر جگر عالمین را

اسرار عشق و واژه ی ذخرالحسین* را

حتما به او بگو که امید برادر است

مشکی به او بده و بگو آب آور است

حتما بگو قضیه ی آن مشک پاره را

حتما بگو قضیه ی آن شیرخواره را

افتادن بدون پر آن سواره را

سیلی زدن به صورت ماه و ستاره را

ام البنین حق داری برا عباست گریه نکنی، آخه مادرم برا بچه ات مادری کرد، مادرم اومد سرش بغل کرد، نذاشت بچه ات تنها جون بده، اما مادرم وقتی رفت تو گودال دید دارن سر می برن، هی صدا زد بُنَیَ....

*امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: العباس ذخر الحسین؛ عباس ذخیره شده برای حسین است.

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 15930 زمان : نظرات (0)

 

کی مدینه ز یاد خواهد برد

صحن چشمان گریه پوشت را

صبح تا شب کنار خاک بقیع

ناله و شیون و خروشت را

چشم‌های تو پر شفق می‌شد

در کنار چهار صورت قبر

مصحف دل ورق ورق می‌شد

در کنار چهار صورت قبر

خوب فهمیده حال و روزت را

آنکه امُ البکا تو را خوانده

مادر اشک، مادر ناله

پاره‌های دلت کجا مانده

آه وقت غروب مادر جان

تو و زینب چه عالمی دارید

یکی از دیگری پریشان تر

حال محزون و درهمی دارید

می نشیند عجب غریبانه

ام کلثوم در کنار رباب

می شود روضه خوان مجلستان

روی زرد و نگاه تار رباب

یکی از میهمان نوازی شان

یکی از تیر و دشنه می‌گوید

یکی از هُرم آفتاب و عطش

یکی از کام تشنه می‌گوید

پیش چشمان خون گرفته‌ عشق

از نگاهی کبود می‌گوید

یعنی از ماجرای بی کسی و

خیمه‌ی بی عمود می‌گوید

حرف سقا که پیش می آمد

گریه های سکینه دیدن داشت

ماجرای شهادت عباس

با لب تشنه اش شنیدن داشت:

او به سمت شریعه می‌رفت و

روح از پیکر حرم می‌رفت

همه‌ی دلخوشی خون خدا

صاحب بیرق و علم می‌رفت

همه در آستانه‌ی خیمه

چشمها خیره سمت علقمه بود

ناگهان عطر و بوی یاس آمد

به گمانم شمیم فاطمه بود

بانگ أدرک أخا در آن لحظه

مثل تیری به قلب بابا خورد

رفت سمت فرات اما حیف

بیقرار و خمیده بر می‌گشت

کوه غم روی شانه‌هایش بود

با دو دست بریده بر می‌گشت

ام البنین گفت: بشیر چند تا سوال ازت دارم، فرمود: به من بگو عباسمُ چطوری کشتن؟ گفت: ام البنین رفته بود برای گُلای حسین آب بیاره، اونقده بچه تشنه بودن بعضی از حال رفته بودن، بعضی ها لباس ها رو بالا برده بودن شکماشون رو خاک گذاشته بودن، رفت آب بیاره، مشک زد تو آب، مشک پر کرد، ام البنین کیف می کرد بشیر اینو می گفت، هی می گفت: باریک الله عباسم، خانم جان مشک گرفت از شریعه بیرون زد، باریک الله عباسم؛ اما خانم جان وسط را یه دست عباس تو بریدن، اما عباس با دست دیگه اش مشک گرفت، باریک الله عباسم؛ خانم جان تیر به چشمش زدن اما مشک رها نکرد، باریک الله عباسم؛ خانم دست دیگرش بریدن، رنگ ام البنین پرید، گفت: خانم جان اما عباس خم شد، آروم آروم مشک به دندونش گرفت اومد سمت خیمه ها، باریک الله عباسم؛ یه مرتبه یه جمله ای گفت صدای ناله ی ام البنین بلند شد، گفت: تیر به مشک عباس زدن، یه وقت گفت بیچاره عباسم. میگن ام البنین اومد جلو سکینه و رباب گرفت، عباسم هلال کن نتونست برا علی اصغر آب بیاره، هی اینو می خوند

دیگر مرا ام البنین نخوانید

زیرا که من دیگر پسر ندارم

وقتی برگشتن مدینه خانم حضرت زینب روضه می گرفت، همه زن ها میومدن شروع می کرد روضه خوندن، مردم نبودید آقام حسین تشنه کشتن، علی اکبر اربعاً اربا کردن، مردم نبودید دستای عباسم بریدن، به شیر خوارمون رحم نکردن؛ یه مرتبه میدیدن از دم در صدای یه خانمی میاد، هی میگه بمیرم برا بچم از خجالت آب شد، نتونست آب بیاره، شاید زیر لب می گفت: خانم جان یا فاطمه الزهرا، شرمنده ام کردی شنیدم از تو کوچه وقتی سیلی خوردی نتونستی تا خونه بیای، اما از زینب شنیدم رفتی علقمه عباسم بغل کردی، حسین...

ام البنین کجایی بشیر خبر آورده

 مژده بده که عباس یه قطره آب نخورده

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 16173 زمان : نظرات (0)

 

ریحانه ی من چه بر سرت آوردند

صد بغض به آه همسرت آوردند

غسل تنت از من چقدر وقت گرفت

یعنی چه به روز پیكرت آوردند

بی بی وصیت کرد: (یا علی غسلنی ولا تکشف انی..) منو از زیر پیراهن غسل بده، من رو شبانه دفن کن. امیرالمومنین فرمود: مشغول غسل دادن شدم به دستورات زهرا عمل کردم، یه وقت دیدن علی دست از کار کشید آی مادر....

غسل تنت از من چقدر وقت گرفت

یعنی چه به روز پیكرت آوردند

با دیدن جسمت بدنم می لرزد

با شستن پهلوت تنم می لرزد

با شستن زخم كوچه های نیلی

ای فاطمه دارد حسنم می لرزد

چشمم به غمه هماره ات افتاده

بر چشم پر از ستاره ات افتاده

وقتي كه رسيد دست من فهميدم

در كوچه دو گوشواره ات افتاده

زهرا رو غسل داد، کفن کرد، وقتی خواست بنده های کفن ببندم، زینبین صدا کرد، حسنین صدا کرد بیاید از مادر توشه برگیرید، امروز روز جدایست، حسن و حسین خودشون را به رو جسد مادر انداختن، دارن ناله می کنن، واحسرتا، وا حزنا، مادر مادر، مادر سلام ما رو به رسول خدا برسون، امیرالمومنین خدا رو قسم خورد، صدای ناله ی زهرا بلند شد، امام حسن و حسین به سینه چسبانید، امیرالمومنین فرمود یه وقت منادی صدا زد علی بچه ها رو بردار ملائکه ی آسمان به گریه شدن، اینجا حسنین تسلی داد، با امام حسن و حسین خداحافظی کرد، گذشت...

نمیدانم چرا هر وقت از یاس میخوانم

کنار یاس قدری روضه عباس میخوانم

یه وقت علقمه بوی یاس گرفت...

مادر برات بمیره اباالفظل اباالفظل

نمی دونم وقتی ابی عبدالله اومد کنار نحر علقمه چی پشت حسین خم کرد، پهلوی شکسته مادر دید یا فرق شکافته ی برادر حسین جان....

ای اهل حرم میر علمدار نیامد

سقای حسین سید سالار نیامد

امشب حرم آل علی آب ندارد

رقیه شده بی تاب، علی خواب ندارد

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 4598 زمان : نظرات (0)

 

عید امسال پر از بوی گل یاس شده است

و پر از خاطره ی گندم و دستاس شده است

همه ی دشت گواهند که با بوی بهار

عطر یک خانه ی آتش زده احساس شده است...

فاطمیه اومد، بی بی سلام، فصل عزایت شروع شد، بی بی جون امشب با یه امیدی اومدم در خونت، آخرین روضه ی امسال ماست، نوكر خوبی برات نبودم، گریه كن خوبی نبودم، اما چشمم به دست كرم توست، اومدم گدایی كنم، بگم شب آخره، تو كه بیچاره ها رو رد نمیكنی، منم اومدم در خونت بهت سلام كنم.

چینش سفره ی امسال تفاوت دارد

سین هر سفره، سلامی ست که بر یاس شده است

روضه ی چادر خاکی همه جا پیچیده

سیب ها طعم خوش کوثر و اخلاص شده است...

جان گل های جهان پیشکش یاسی که

زخمی سیلی باد و ستم داس شده است...

همه ی جوونیم فدات بی بی جونم، ای كاش من به  یه دردی برا تو میخوردم، ای كاش میتونستم یه كاری كنم، قربونت برم كه وجود نازنینت بین در و دیوار سوخت، ای بی بی جان...

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 5372 زمان : نظرات (0)

 

سلمان میگه تو نماز ایستاده بودم، دیدم یکی در میزنه، خودم هم آماده بودم، نماز و شکستم، دویدم دم خانه دیدم حسین سر به دیوار گذاشته، سلمان اگه میخوای بیای تشییع جنازه ی مادرم بیا، میخوایم بدن مادرمون رو ببریم"رفیق خوبم خوبه، به موقع میاد کمک آدم"سلمان میگه آروم همه ی ما گریه میکردیم، من و مقداد و ابوذر ..بدن و آروم بلند کردیم"به عزت و شرف لااله الا الله"دیدم این بچه هاش دارن جون میدن، مرو مادر، مرو مادر، مرو مادر، آروم تابوت رو آوردیم بیرون ، همه آستین به دهان گریه میکردن، بعضی ها میگن اصلاً حرکت ندادن تا تابوت بیارن، همون تو خونه دفنش کردن، بدن رو حرکت دادیم آوردیم، قبر و کنده بود امیرالمؤمنین علیه السلام، از این شعر هر چی فهمیدی خودت گریه کن.

خوب شد شانه های سلمان بود

یه وقت یکی گریه میکنه، زود زیر بغلش رو بگیر، مادرشه، بچه شه، پدرشه

خوب شد شانه های سلمان بود

تا نیفتاد امیرمان از پا

سلمان میگه زیر بغل های علی رو گرفته بودم

دست هایش اگر چه میگردد

گوشواری نمیکند پیدا

نغمه ی لا اله الا الله

میرود از غم شما بالا

تو نماز خمیده میخوانی

مرد سجاده التماس دعا

دیدم دو رکعت نماز خوند دستاشو بلند کرد، با خاک صحرا این دست ها آغشته شده بود، دستاشو بلند کرد دیدم میگه خدایا به من صبر بده، بعد روش رو کرد به آن دست های قشنگ پیغمبر، سلام کرد، یه جمله خیلی سوزناک بود، فرمود:یا رسول الله، این دخترت حرف هاشو به من نزد، تو سئوال پیچش کن شاید به تو بگه به سرش چی آوردن.....

 

تعداد صفحات : 48

درباره ما
Profile Pic
وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3320
  • کل نظرات : 204
  • افراد آنلاین : 23
  • تعداد اعضا : 347
  • آی پی امروز : 705
  • آی پی دیروز : 418
  • بازدید امروز : 4,446
  • باردید دیروز : 2,753
  • گوگل امروز : 99
  • گوگل دیروز : 84
  • بازدید هفته : 25,423
  • بازدید ماه : 25,423
  • بازدید سال : 1,340,456
  • بازدید کلی : 19,846,284